جدول جو
جدول جو

معنی چل سوزن - جستجوی لغت در جدول جو

چل سوزن
آبکش برنج، صافی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چل ستون
تصویر چل ستون
چهل ستون، عمارتی که چهل ستون داشته باشد، بنایی که ستون های بسیار داشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(چَ / چِ مِ زَ)
کنایه از سوراخ سوزن است. (بهار عجم). سوراخ سوزن. چشمۀ سوزن. بعربی، سم الخیاط. کون سوزن (در اصطلاح عامه) :
در این پیدا نهانی را چو دیدی
برون رفت اشترت از چشم سوزن.
ناصرخسرو.
دید چون زخم کاری جگرم
چشم سوزن به های های گریست.
طالب آملی (از بهار عجم).
رجوع به چشمۀ سوزن شود، کنایه از غایت تنگی. (برهان). جای تنگ و غایت تنگی. (ناظم الاطباء) ، کنایه از تنگ چشمی. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به چشمۀ سوزن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ مَ زَ)
شهر قدیمی است بین رأس عین و سروج و بین آن تا رأس عین ده میل است. گویند جالینوس بدانجا بود و آن را با سنگهای بزرگ سیاه ساخته اند. مردم آن گویند ابن التمشکی الدمستق آن را ویران کرد و عیاض بن غنم بسال 17 هجری قمری آن را فتح کرد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(گُ لِ سو سَ)
نوعی زنبق رشتی است. رجوع به سوسن و زنبق شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از چل ستون
تصویر چل ستون
عمارتی که چهل ستون داشته باشد، بنایی که دارای ستونهای بسیار باشد
فرهنگ لغت هوشیار
زبان دراز، آدم زبان باز
فرهنگ گویش مازندرانی